به موعود
ای روی تو بهار دل برگریز من
ای یاد تو مهار دل پرگُریز من
شبهای بیدلی به درازا کشیده است
ای بی تو مردمان جهان در ستیز من
آری چگونه پای نهد در شبی چنین
دردانه قایقت به دل موج خیز من
نام دوباره ی دل من سرزمین نیل
باشی اگر به قحطی شبها عزیز من
از دامن تو قطره به خورشید می رود
ای بی تو ابرهای جهان اشکریز من
کلمات کلیدی: غزل